مستقل شدن جای خواب
یه شب که من پای دفتر و کتاب و لپ تاپم بودم ساعت دو نیمه شب بود و فاطمه یکتا هنوز نخوبیده بود بهش گفتم برو پیش بابا بخواب گفت:نه میخوام اینجا بخوابم و همونجا توی حال تا صبح خوابید شب بعدش هم حاضر نشد بیاد رو تخت پیش من بخوابه و تو اتاق خودش خوابید و اینگونه بود که دختر خانوم ما مستقل شد و الان شبا تو اتاق خودش میخوابه..... جدا کردنش به نظرم انقدر سخت بود که همش داشتم ازش فرار میکردم ولی حالا خیلی شیک شبا تو اتاق خودش می خوابه دخترم کار عجیبی میکنه هر روز بی دلیل و وسط بازیش شروع میکنه به سینه زدن و میخونه حسین جونم.حسین جونم این حرکت برای من عجیبه چون ما هییت نمیریم و تلویزیون هم معمولا خاموشه اگر هم ...
نویسنده :
مائده
3:28